از

یک، دو حرفِ تیمور آقامحمدی

نام:
مکان: همدان, Iran

۱۳۸۶ مهر ۱, یکشنبه

جايگاه هوشنگ ايراني در شعر معاصر فارسي

Houshang-e- Irani Position In
New era of Persion Poetry

By: Teimour Aghamohammadi
MA Qom University

Abstract
In 1330s a poet emerged whose first poetry made him famous and well-known; his name was Houshang -e- Irani. Without any experience in Poetry – either classical or modern – he published a poetry in “khoros jangi” magazine which had a great reaction among literati; the poet in this poetry has used incomprehensible terms‚ such as “purple scream” that also critics called him so. Houshang-e-Irani by inspired by the west poetry and Indian mysticism‚ made some changes in poetry to diverge Nima-like poetry and classical literature. He tried to insert prose to poem‚ which some years later Ahmad Shamloo finished his goal. Houshang -e- Irani was a stylistic and effective poet; poets such as Sohrabe Sepehri‚ Ehsan Tabari‚ Ahmad Shamloo‚ Ahmad Reza Ahmadi‚ Yadollah Royaei and Bijan Jalali used his style in their works. Poetry complexity‚ graphical features‚ polyphonic, defamiliarization, grammatical abnormality and emphasis on prose poems (proems) ‚ made him a different poet. His poetry was a new suggestion to poetry and because of complete turns from custom and tradition‚ and lack of attention to the social base in over innovations‚ complexity resulting from wanting a weak poetry and above all lack of consistency his works result in no outcomes.

Key words: Houshang -e- Irani‚ prose poem (proem) ‚ Abnormality


جایگاه هوشنگ ایرانی در شعر معاصر فارسی

تیمور آقامحمدی
دانشجوي کارشناسی ارشد - دانشگاه قم

چکیده
در دهه سي شمسي شاعري ظهور كرد كه با نخستين شعرش، نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت: هوشنگ ايراني. او بدون هيچ‌ تجربه‌اي در شعر – چه كلاسيك و چه نو- ناگهان شعري در مجله «خروس جنگي» به چاپ رساند كه بازتاب وسيعي در جامعه ادبي داشت؛ شاعر در اين شعر، از اصوات نامفهوم استفاده كرده، عبارت ناآشناي «جيغ بنفش» را به كار برد و مخالفان نيز او را بدان ملقب كردند. هوشنگ ايراني با الهام از شعر غرب و عرفان هند، براي ايجاد گسست ميان ادبيات سنتي و شعر نيمايي، به تغييراتي در شعر دست زد؛ او كوشيد تا بافت نثر را وارد ساحت شعر كند كه چند سال بعد، احمد شاملو كار او را به سامان رساند. هوشنگ ايراني شاعري سبك‌ساز و تأثيرگذار بود؛ ردپاي اين شاعر را در آثار سهراب سپهري، احسان طبري، احمد شاملو، احمدرضا احمدي، يدالله رؤيايي و بيژن جلالي مي‌توان يافت. پيچش اشعار، بازي‌هاي صوتي، اجراهاي گرافيكي، چند صدايي، آشنايي زدايي، هنجارگريزي نحوي و تأكيد بر شعر منثور، هوشنگ ايراني را به شاعري متفاوت بدل ساخت. اشعار وي پيشنهاد تازه‌اي به جهان شعر بود و به سبب انقطاع كامل از سنت، عدم ‌توجه به بستر اجتماعی در نوآوری‌های افراطی، پيچيدگي ناشي از ضعف تأليف و مهم‌تر از همه عدم تداوم، حاصل دسترنج او عقيم ماند.
كليد واژگان: هوشنگ ايراني، شعر منثور، هنجارگريزي
اصل اين مقاله آماده چاپ است فعلا چكيده اش را روي وبلاگم مي گذارم تا بعد. در ضمن استفاده از اين مطلب تنها با ذكر منبع و نام نويسنده امكان پذير است